معنی ارزنده بودن

حل جدول

ارزنده بودن

نفاست


ارزنده

باارزش، شایسته، سزاوار

گرانمایه

نفیس


فلز ارزنده

زر

طلا

لغت نامه دهخدا

ارزنده

ارزنده. [اَ زَ دَ / دِ] (نف) که ارزد. دارای ارزش:
اندر بن شوراب زبهر چه نهاده ست
چندین گهر و لولو ارزنده ٔ زیبا.
ناصرخسرو.
منده ٔ من نگار صوفی طبع
آن بصد جان صافی ارزنده.
سوزنی.
|| دارای اعتبار: این سند ارزنده است، یعنی اعتبار دارد.

نام های ایرانی

ارزنده

دخترانه، محترم، دارای احترام

فرهنگ معین

ارزنده

باارزش، شایسته، سزاوار. [خوانش: (اَ زَ دِ) (ص فا.)]


بودن

وجود داشتن، هستی، حاضر بودن، اقامت داشتن. [خوانش: (دَ) [په.] (مص ل.)]

فرهنگ عمید

ارزنده

ارزش‌دار، بهادار، دارای ارزش،
محترم،

مترادف و متضاد زبان فارسی

ارزنده

ارزشمند، بهادار، پربها، گرانبها، نفیس، شایسته، لایق، معتبر،
(متضاد) رخیص، کم‌بها


بودن

وجود داشتن، هستن،
(متضاد) عدم، نبودن، حاضر بودن،
(متضاد) غایب بودن، درحیات بودن، زنده بودن،
(متضاد) مردن، زندگی کردن، زیستن، اقامت داشتن، سکونت داشتن، وجود، هستی،
(متضاد) عدم، فرا رسیدن، شدن

فرهنگ فارسی هوشیار

ارزنده

دارای ارزش

واژه پیشنهادی

قلم ارزنده

خودنویس

معادل ابجد

ارزنده بودن

329

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری